ن وَ اَلْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ
هیئت داوران بخش رمان و داستان بلند دهمین دوره جایزه جلال آل احمد، ضمن اذعان به دشواری کار داوری آثار هنری و ادبی، که ماهیت بغرنج هر داوریای است، بیان میدارد که داوری در این دوره همراه با بحثها و جدلهای مفصل و جدی بود، بحثهایی توام با همدلی و همراهی. البته که ما باور داریم هیچ انسانی و از جمله هیئت داوران این جایزه مصون از خطا و اشتباه نیستند. در این دوره ناشران و نویسندگان استقبال خوبی از جایزه داشتند، ضمن تشکر از ناشرانی و نویسندگان که با سرمایهگذاری روی داستان و رمان ایرانی، چراغ ادبیات این مرز و بوم را روشن نگه داشتهاند بیان میدارد که متاسفانه سطح کیفی اکثر آثار رسیده به دبیرخانه جایزه جلال چندان مطلوب نبود به نحوی که هیئت داوران حتا در یافتن پنج نامزد بخش رمان و داستان بلند با مشکل مواجه شد. این نزول کیفی آثار منتشر شده در سال ۹۵ میتواند زنگ خطری برای ادبیات باشد و ضعفهایی را در حوزه نشر و داستاننویسی نمایان میکند که میتواند در آینده خوانندگان را بیش از گذشته با ادبیات ایران بیگانه کند. هیئت داوران دلیل این نزول کیفی را ضعف در آموزش نویسندگان، سطحینگری و آسانگیری در فرایند انتخاب و چاپ و نشر و تبلیغ آثار میداند. به طوری که هر کسی، با هر توانایی بعضا اندک و با آموزشی ناکافی و سطح ذوق و بینش کم، در این شرایط میتواند چیزی شبیه کتاب در قالب رمان و داستان منتشر کند، فاقد کیفیت و تنوع در تفکر و چه بسا کمعمق و بدون هستیشناسی و طبعا با عمری کوتاه، به کوتاهی عمر چند روزه، روزنامه. نویسندگان امروز تجربه زیستی محدود و ناکافیای دارند، این ناکافی بودن تجربیات، که پیامد جهانیسازی و شرایط زندگی بشر امروز است را میتوان با مطالعه گسترده و ذهن پرسشگر و پژوهیدن در وجود و هستی انسان و سپس شناخت گیتی جبران کرد، اما متاسفانه نویسنده معاصر، اهل پژوهش و کاویدن وجودش نیست، عجول مینماید و شهوتی افسارگسیخته برای انتشار و دیده شدن دارد نه کشف ناشناختههای روح بشر و نه صبوریای که محصول تامل و تدبر و عمیق شدن در پدیدههاست، از نویسنده عجول که اهل جستوجو نیست، رمان و داستان ماندگاری منتشر نمیشود. این دوره هم پر از آثاری بود با نویسندگانی عجول و ناشکیبا که تنها به دنبال انتشار چیزی شبیه کتاب هستند و ناشرانی که بدون توجه به کیفیت آثار و محتوای آن، این آثار را شاید به دلیل تولید انبوه و انبوهسازی منتشر میکنند و به بازار کتاب که روز به روز تنگتر و کوچکتر و فقیرتر میشود عرضه میکنند. آثار این دوره از نظر محتوا فقیر بودند.
پس عجیب نیست در این دوره، رمان و داستان بلند قابل اعتنا کم داشتیم و آنچه بود هم ضعفهای تکنیکی و ساختاری فراوان داشت و هم زبانی مشابه و پر غلط و قالبی و بدون ظرافتهای زیبای زبان پارسی و هم مضامین به طرزی خطرناک شبیه هم شده بود. در این ادبیات عجول با نویسندگانی نابلد، انسان و اصول انسانی فراموش میشود و نویسنده عجول معاصر، که خود در شناخت خودش غفلت کرده است پناه برده است به سوء استفاده از تاریخ و سیاست برای گریز از کند و کاو در هستی و وجود خودش و برای پنهان کردن، سطحینگریاش. پس عجیب نیست که در این دوره با آثار زیادی مواجه بودیم که به تاریخ معاصر پرداخته بودند، پرداختن به تاریخ معاصر و انسان درگیر سیاست و تاریخ فی نفسه بد نیست، اما استفاده ابزاری از تاریخ و نوشتن از تاریخ به طرزی که در متن تاریخ موجود است نسبتی با هنر خلاقه ندارد. ادبیات، رمان و داستان کوتاه، جایی برای تاریخنگاری نیست، ادبیات، با انسان سر و کار دارد. شناخت عالم صغیر است که به شناخت عالم کبیر میانجامد.
هر چند آثار در خوری در این بین بودند که تاریخ و سیاست را بهانهای کرده بودند برای شناخت انسان. این اصلیترین مضمون ادبیات که به آن کم پرداخته میشود. جز اینها انگار هر چه میگذرد، پرداختن به سایر مسائل انسان معاصر بیشتر و بیشتر فراموش میشود در زیر بار تبلیغ و مد شدنهای گاه و بیگاه این یا آن نگاه. هیئت داوران به این موضوع توجه ویژه داشت و آگاهانه سعی کرد در انتخابهایش مضامین دیگر ادبیات را هم مورد توجه قرار دهد که، دغدغهها و مسائل بشر پرداخته باشد. فرم زدگی، ترجمه زدگی، دیدن انسان از دریچه تنگ صفحات مجازی بلای دیگر داستاننویسی معاصر است. داستاننویس معاصر به تجربه نیاز دارد و به دانش و ادبیات به نویسندگانی که بر خود سخت بگیرند.
جز اینها متاسفانه اثری درخور در حوزه ادبیات دفاع مقدس منتشر نشده بود که قابل اعتنا باشد. دفاع مقدس به عنوان ژانری بومی، ملی و جذاب. نگاهی به شمارگان رمانها و داستانهایی که در سالهای گذشته در حوزه دفاع مقدس منتشر شده است نشان میدهد که خوانندگان تشنه خواندن داستانهایی در این حوزه هستند اما انگار به دلایلی نویسندگانی که در این حوزه قلم میزدند آثاری ارائه نکرده بودند، انگار نقدهای ناصواب و ناراست و انگ زدنهای بیدلیل به این نویسندگان آنها را ملول و دلشکسته کرده است، به جای تشویق ایشان برای نوشتن از حوزههایی از این دست که نیاز روز جامعه است، جامعه امروز به روح سلحشوری، شجاعت، فداکاری و عشق نیاز دارد، جامعه تشنه خواندن از این موضوعات است اما چیز در خوری به آن عرضه نشده است که جذبش کند و متحولش کند و پاسخگوی او باشد. در اخر اینکه انسان در ادبیات این روزها مفقود است، انسان با همه وجودش، تلاش خستگی ناپذیرش برای شناخت گیتی ندیده گرفته شده است، انسان در آثار دمدستی این روزها، که اغلب آثار را تشکیل میدهند، زیر چرخهای مجازی سیاست و تاریخ و چه و چه خرد شده است و ندیده گرفته شده است. ادبیات به خلاقیت نیاز دارد و بیش از آن به ذوق، ذوق پرورش یافته با مطالعه آثار خوب و کلاسیک ادبیات ایران و جهان. نویسندگان این روزها تن به خواندن نمیدهند، با زیربناهای فکر و فرهنگی خود بیگانه شدهاند و چندان نسبتی با آن ندارند، پس عجیب نیست که با ادبیات کهن خودمان بیگانه باشند اما با نویسنده دسته چندم معاصر ادبیات فرنگ آشنا باشند. در این شرایط نویسنده فرم زده و ترجمه زده چیزی برای عرضه ندارد، جز آن نگاه سطحیای که از طریق ترجمههای اغلب بد از آثار نه چندان مطرح فرنگی و خارجی به دست آوردهاند.
اما اندک نویسندگانی هم پا به عرصه گذاشتهاند که شناخت مناسبی از زبان، تاریخ و انسان داشتند. نویسندگانی که تجربه و نگاه نویی را عرضه کردند.
هیئت داوران بخش رمان و داستان بلند دهمین دوره جایزه جلال آل احمد
«این خیابان سرعتگیر ندارد» نوشته «مریم جهانی» را به دلیل خلق موقعیت نو و توجه به زندگی روزمره شخصیتی که کمتر در ادبیات معاصر به آن پرداخته شده است، همراه با داستانی گیرا و قصهگویی مناسب و استفاده از خرده روایتها برای ساخت شخصیتهای داستان و در عین حال پرهیز از فرمگرایی مفرط
و
«بیکتابی» نوشته «محمدرضا شرفی خبوشان» به دلیل استفاده از نثری شیوا در خدمت خلق شخصیتها و فضای داستان، نگاه نقادانه به جامعه امروز در گستره تاریخ، نگاهی و آفرینش فضایی رازآلود و پر رمز و راز و در عین حال داستانگویی قدرتمند و تصویرسازی بکر به عنوان برگزیده مشترک معرفی میکند.
اعضای هیات داوران:
ابراهیم زاهدی مطلق، محمدرضا بایرامی و علی چنگیزی اعضای هیات داوران این بخش بودند.
لینک کوتاه: https://adabiatirani.ir/2KZ9ffy