آقای قزلی چند سال پیش کتاب کوچکی از شما خواندم که اتفاقاً آستان قدس رضوی ان را چاپ کرده بود. یک سفرنامه مشهد که در آن یک طنازی ظریفی هم وجود داشت که برای من جالب بود. حالا اگر بخواهید در حوزه داستان و رمان یک کاری انجام دهید سراغ چه موضوعی میروید؟ چه مقطعی از زندگی امام رضا(ع) برای شما داستانی و جذاب است که دوست دارید درباره آن بنویسید؟
من کتابی در مورد امام رضا(ع) دارم که بازنویسی از زندگانی ایشان است. به نام (غریب قریب) که توسط انتشارات امیرکبیر چاپ شده است. یک کتاب دیگر هم دارم که شما به آن اشاره کردید که یک مجموعه آثار است. اگر بخواهم در حوزه داستان و رمان کار کنم، یک هفته در حرم قدم میزنم تا به موضوع مورد نظرم برسم. اصلاً کسی به این فکر نمیکند به عنوان داستان نویس وقتی میخواهد داستان بنویسد، یک هفته در حرم قدم بزند آدمهای خوشحال و ناراحت را ببیند، سوژه ها را از بین مردم انتخاب کند، همه در حرم جمع هستند. مثلاً در نوروز، مشهدیها خیلی به حرم می آیند، آن وقت جاهایی از شهر خالی است که کسی باید برود ببیند آن افرادی که به حرم نیامدهاند چرا نیامدهاند، چه مسئلهای داشته که حرم نیامده و… اینها جذاب است.
پس شما سراغ آدمهای حرم می روید؟
نه فقط آدمهای حرم، منظورم توجه است. دقیقاً نمیدانم راجع به چه خواهم نوشت اما شاید راجع به کسانی بنویسم که سالهاست از امام رضا(ع) چیزی خواستهاند و نگرفتهاند. نگاه اشتباه ما در ادبیات اعجاز و شفا این است که امام رضا(ع) را در سطح دکتر تنزل دادهایم.
در حالی که میبینیم کسانی که حاجت نگرفته اند هم هنوز امام رضا(ع) را دوستت دارند…
آفرین. اصلاً اعجاز امام رضا(ع) این است، که ممکن است حاجتی را ندهد ولی عزیز ترمیشود، نه اینکه فقط مثلاً من کور باشم و نبینم و بیایم حرم امام رضا(ع)، شفا گرفته باشم و این بشود اعجاز امام رضا(ع).
مطلقاً اعجاز امام رضا(ع) این نیست که شفابدهند. ردش نمیکنم آن هم وجود دارد. اما اعجاز امام رضا(ع) همین شلوغی است که داریم در حرمشان میبینیم، آرامش و حال خوبی است که در آنجا در آدمها پیدا میشود. من معتقدم اعجاز همه معصومین(ع) ما همین بوده است. در طول تاریخ معصومین(ع) ما تحت شدیدترین فشارها بودهاند، از حضرت امیرالمؤمنین(ع) که بگذریم که دوره خلافت داشتند، حتی از امام حسن(ع) که ۶ ماه دوره خلافتشان بود بگذریم، به غیر از این دو امام، بقیه معصومین(ع) ما تحت شدیدترین فشارها بودهاند اما همین الان در بین شیعیان بررسی کنیم میبینیم همه ایشان چه اندازه محبوب و عزیز هستند که همین موضوع خودش یک اعجاز است. من اگر بخواهم بنویسم سعی می کنم اینها را بنویسم.
آقای قزلی، شما هم خودتان در حوزه داستان و رمان تخصص دارید و هم مسئولیت دارید و این حوزه را خوب میشناسید خلأهای حوزه داستان و رمان رضوی را در چه میبینید؟ با چند داستان نویس که صحبت میکردم میگفتند ما در حوزه دین محدودیت داریم، نمیتوانیم مانند بقیه موضوعات از تخیل استفاده کنیم و باید مراعاتکنیم، نظر شما چیست؟
ورود به ساحت حضرات معصومین(ع) در موضوع داستان که با تخیلی نسبت جدی دارد سخت است. فرض ما این است که هر حرکت حرف و گفته ائمه(ع) مبتنی بر حق است و نمیتوان حق را دستکاری کرد. اما واقعیت این است که این همه مسئله نیست. بسیاری از مسئولین و دستاندرکاران موضوع امام رضا(ع) کسانی هستتند که به حوزه فرهنگ به طور عمومی اشراف ندارند، مخصوصاً حوزه ادبیات و معمولاً سرمایه گذاریهایشان، سرمایه گذاریهایی است که در زندگی مردم جاری نمیشود. درحالی که یک داستاننویس از آن منظری که شما فرمودید، یعنی کسی که میخواهد یک داستان جذاب برای مخاطب امروز بنویسد مجبور است روی زندگی امروز باشد. وقتی میخواهید زندگی امروز را روایت کنید و امام رضا(ع) هم در آن باشد، باید فرمان داستان نویسی خودتان را بچرخانید و مسیرش را عوض کنید. مسیر تولیدات ادبی در حوزه امام رضا(ع) تاکنون در حوزه منثور، یعنی رمان و داستان بیشتر ناظر بر گذشته یا ناظر بر موضوع شفا بوده است. که موضوع مورد توجه بعضی از آقایان است. در حالی که تأثیر و تأثر امام رضا(ع) بر مردم خیلی گستردهتر و خیلی عمیق تر از این ماجراها بوده و هست.
خدا بیامرزد آقای شکوهی را، شعر رضوی ایشان از این دستهای است که من میگویم یعنی در شعر ایشان، شمایک کلمه از مشهد یا امام رضا(ع) نمیشنوید ولی چنان شعر رضوی امروزی به شما می دهد که من و شما به عنوان آدم هایی که در پارک، بستنی فروشی، سینما و… رفت و آمد داریم، میتوانیم شعر را زمزمه کنیم و لذت ببریم. چون همینطوری که شعر سروده شده زندگی کردهایم. زندگی جناب آقای شکوهی به عنوان یک هنرمند و ادیب با امام رضا(ع) چنان عجین شده است که قابل انفصال و انفکاک از هم نیستند. نمیتوانیم بگوییم این بخش زندگی او امام رضایی است و این بخش زندگی عادی است. ما به دنبال این باید باشیم. مسئولین حوزه فرهنگی نسبتدار با امام رضا(ع) باید از این طرف دنبال آن باشند، ادبای ما از آن طرف. مثلاً بخش ادبی و بخش دینی. برای بخش دینی یک کار میکنند، برای بخش ادبی یک کار دیگر. نه! زندگی رضوی ما باید با زندگی عادی ما چنان باهم قاطی شده باشد که وقتی داستان معمولی مینویسیم امکان حضور امام رضا(ع) باشد، وقتی داستان امام رضا(ع) را هم مینویسیم زندگی معمولی ما در آن باشد. این چیزی است که فکر میکنم اگر به آن توجه شود، ما از مسئله بازنویسی صرف در حوزه کار ادبیات حضرات معصومین(ع) میتوانیم خارج شویم و داستانهایی را تولید کنیم که آدمهای امروز با مسئلههای امروز آن را بخوانند و از آن استفاده کنند و لذت ببرند
پس شما میپذیرید که ما در حوزه ادبیات رضوی وضعیت خوبی نداریم. راهش چیست باید سفارس بدهیم؟
کتاب نه ولی داستان چرا. در موضوع رمان و داستان، فکر میکنم ما باید در این زمینه سرمایه گذاری جدی داشته باشیم.
یعنی سفارش بدهیم؟
سفارش هم میتوان داد، کما اینکه خیلی از آن کتابهایی که در زمینههای دیگر که کارش انجام شده است، مسیرش مسیر سفارش بوده است. توصیهام به مسئولین سفارش آگاهانه و سفارش حرفهای است. خواهش می کنم به کلمات دقت کنید، این مربوط به مسئولین بود. سفارش ما به ادبا هم این است که این خط فرضی را در زندگیشان نکشند که این طرف زندگی دینی و آن طرف زندگی ادبی، زندگی آدم یک چیز است.
یعنی انفکاکی بین اعتقادات و چیزی که نویسنده خلق میکند وجود نداشته باشد؟
دقیقاً این انفکاک را چه کسی درست کرده است. یک بخشش را بازار تجارت و نشر و فروش به وجود آورده و یک بخش را سفارشهای ناآگاهانه و غیر حرفهای چون کاری به طرف سفارش دادهاند که خیلی در چارچوبهای مشخصی است و آن چارچوبهای مشخص در زندگی فرد تعریف نشده است. بنابراین یک خط فرضی و چارچوب فرضی کشیده و وارد شده و اثری خلق کرده است.به اینکه کیفیت اثر چیست فعلاً کاری نداریم. این مربوط به سفارشهای ناآگاهانه و غیر حرفهای است. همه جای دنیا کارهای سفارشی وجود داشته است. ما برندگان جوایز بسیار بزرگ داریم که سفارش کتاب گرفتهاند. سفارش درست و حرفهای بوده، کتاب هم درست و حرفهای تولید شده است، به فرد درست و حرفهای هم سفارش داده شده است. همه اینها بخشهایی از سفارش حرفهای است. یکی از مسیرهای رسیدن به داستانهای خوب با توجه به اینکه فرد داریم، مستند نگاری است.
مثل کتابی که شما خودتان نوشتهاید…
نه آن کتاب که ملغمهای است از داستان، یادداشت، سفرنامه و غیره. آن کتاب عرض ارادتی است به آستان مقدس امام رضا(ع) که فکر می کنم کار بدی هم نشد.
اتفاقاً من زمانی که آن کتاب را خواندم خیلی خوشم آمد.
آن کاری بود که من به عنوان فردی که اهل ادبیات بودم و نسبتش را با امام رضا(ع) از زندگی خودش جدا نکرده بود، نوشتم. بنابراین در سفرنامه امام رضایی طنز هم وجود دارد.
چرا ادامه ندادید؟
ادامه دادم. من کارهای زیادی کردهام. فقط در حوزه امام رضا(ع) نبوده است. از ائمه دیگر، از حوزههای دینی دیگر کار داشته و دارم. اصلاً چرا یک نفر باید فقط نویسنده رضوی باشد؟! اصلاً معنی ندارد یک نفر بخش مهمی از زندگی ادبی خود را مختص امام رضا(ع) قرار دهد، چون حتما دچار ضعف میشود.
منتشر شده در روزنامه قدس
لینک کوتاه: https://adabiatirani.ir/2OEc9IE