به گزارش روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، این دوره آموزشی که با حضور ادبجویانی از نقاط مختلف ایران، از صبح پنجشنبه ۲۱ آذرماه کلید خورد، با این هدف اجرا و پیگیری شده که با استفاده از اساتید برجسته داستاننویسی و نویسندگان موفق و برگزیدگان ادوار مختلف جایزه جلال، راه تازهای برای این ادبجویان بگشاید و با اندوختهای بیشتر به ادامه راه رهنمون کند.
قدمهایی که برای نویسنده شدن باید برداشت
براساس این گزارش محمدرضا شرفیخبوشان سومین روز این دوره را با کارگاه «روشهای فضاسازی در داستان» آغاز کرد و در مقدمه بحث خود گفت: خیلیها از خوابها و رویاهایشان داستان درمیآورند و از لحظه چشم گشودن شروع به نوشتن میکنند. برای یک نویسنده حرفهای، زیستن روزانه با نوشتن همراه میشود و با استفاده از حواس پنجگانه مینویسد.

دبیر علمی دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد در ادامه به قدمها یا گامهای نویسندگی اشاره کرد و در بیان آن گفت: اولین قدم در نگارش یک داستان، ایده اصلی آن است؛ که در وجود نویسنده شعلهور میشود، اما در این مرحله داستانی برای آن وجود ندارد. قدم دوم در راه نوشتن، طرح پیرنگ است؛ که عنصر اصلی طرح، درگیری، کشمکش و تنش است. در طرح داستان و درگیری که عنصر اصلی آن است، معمولاً شخصیت اول داستان، خواستهای دارد و میخواهد به آن برسد، اما مانعی جلوی او را میگیرد؛ که جذابیت داستان هم وجود همین مانع است. در مجموع سه نوع درگیری در داستان داریم. این درگیری گاهی بین فرد و محیط، گاهی بین فرد و دیگری و گاهی درگیری بین فرد با خودش است.
وی نقشه طرح را سومین قدم نویسندگی خواند و افزود: در این مرحله است که هر چه درباره عناصر و ویژگیهای داستان کسب کردهایم، عملی میشود و نویسنده تصمیم میگیرد از کجا شروع کند، چگونه پیش رود یا چه کسی داستان را روایت کند. همچنین فضاسازی داستان هم از نقشه طرح آغاز میشود.
نویسنده رمان «بیکتابی» در ادامه گفت: چگونگی شروع یا روایت داستان، برآمده از تجربهای است که نویسنده در روز داستان آموخته، فضاسازی و حس است؛ که برخی این حس را با زمینه داستان اشتباه میگیرند. اینکه چه کسی روایت کند و از کجا شروع کند، صحنه داستان را میسازد و داستانهای خیلی درخشان تک صحنه است. در داستانکوتاه، صحنهسازی بسیار دشوار است و برای خوب درآوردن قصه، برخلاف رمان که مامن صحنهها است، باید صحنهها را کم کرد.
شرفی خبوشان در ادامه به ملزومات صحنهسازی اشاره کرد و گفت: باید در نظر داشت که هر صحنه یک شخصیت داشته باشد، یا حضور چیزی که دلالت بر آدمی کند و مکان و زمان داشته باشد. همچنین در هر صحنه به کشمکش احتیاج داریم؛ چون بعضی وقتها برای کل طرح یک کشمکش و درگیری داریم؛ اما کاری موفق است، که علاوه بر کشمکش اولیه، در هر صحنه هم این درگیری را داشته باشد. حس و فضا از دیگر ملزومات صحنه است. هر صحنه مجزا و برآمده از مجموعه عناصر داستان است؛ مثلا اگر دنبال القای حس پشیمانی هستیم به مکان تاریک، حالت قفس و… نیاز داریم.
گمشده داستان ایرانی فضاسازی و حس است
وی در ادامه ضمن تاکید بر اینکه فضا و مکان در داستان یکی نیست، افزود: درواقع فضا مجموعهای از مکان است. گمشده داستان ایرانی فضاسازی و حس است، همانچیزهایی که نوشته را ماندگار میکند.

برنده بخش رمان یازدهمین دوره جایزه جلال در بخش دیگری از صحبتهای خود ضمن اشاره به زاویه دید در داستان، عنوان کرد: نویسندگان حرفهای به زاویه دید وفادارند. فیلم دیدن تخصصی میتواند به شما در این امر کمک کند، چون نویسنده، کارگردان صحنه خودش است، لغاتش با توجه به صحنه انتخاب میشود و در هر رمان بارمان دیگرش فرق دارد.
مدرس کارگاه در ادامه ضمن اشاره به انتخاب کلمات و شیوه جملهبندی به عنوان گام دیگر نویسندگی گفت: این مرحله، گام سختی است، چون یک شخصیت را با کلمات میسازید و اگر شخصیتسازی خوب نباشد، باعث عدم ایجاد حس و فضا میشود. در شخصیتسازی باید از آدمهای داستان زیاد سوال پرسید، چون شخصیتسازی همان کلمات بر آمده از جهان زیستی ما است و این کار برای درک بهتر جهان زیستی آن فرد توسط مخاطب است. لازمه این کار هم توجه به حواس پنجگانه است.
نویسنده حرفهای تمام حواس پنجگانهاش را درگیر میکند
شرفیخبوشان بهکارگیری به موقع از حواس پنجگانه را از دیگر گامهای نویسندگی خواند و عنوان کرد: از بین تمام حسها، بیشتر صحنهها به سراغ حس بینایی میرود؛ در حالیکه نویسنده یک کار درخشان، در صحنههایش این حواس را به طور جمعی دنبال میکند.
اثر خوب همیشه دیده میشود
در آخرین کارگاه این دوره هم احسان رضایی به بحث درباره «رسانه و داستان» پرداخت و گفت: اتفاقات بیرونی غیرمعمول و شخصیت غیرمعمول، باعث دیده شدن در رسانه میشود. از طرفی یک داستان خوب همیشه راه خودش را پیدا میکندو یک اثر خوب همیشه دیده میشود. در مورد کتاب که مورد بحث ما است، تبلیغات بخشی از فرایند دیدهشدن آن است، که این تبلیغات وظیفه رسانه نیست، بلکه باید توسط ناشر انجام شود؛ ولی معمولاً ناشر این کار را نمیکند.
از رسانه الگو نگیریم! سوژه بگیریم
رضایی ضمن بیان اینکه هیچ بایدی در ادبیات وجود ندارد و در واقع ادبیات عرصه تفاوت است، گفت: در نگارش داستان از رسانه الگو نگیریم، بلکه سوژه بگیریم. البته بعضی وقتها سوژهیابی خوب اتفاق میافتد و داستانی با دغدغههای بسیار ارزشمند نوشته میشود، ولی چون ضعف دارد، دیده نمیشود و دغدغه را هم زیر سوال میبرد و به همین دلیل است که میگویم باید حواسمان باشد از رسانه، خطای فکری و تاثیر نپذیریم و صرفاً از این طریق سوژهیابی کنیم.

سردبیر سابق پایگاه نقد داستان ضمن نام بردن از داستاننویس های بزرگی چون همینگوی و مارکز، که سابقه روزنامهنگاری داشتند، بیان کرد: رسانهها از طریق نثر درست و سادهنویسی، به داستاننویس کمک میکند؛ چون مخاطب معمولی نثرهای پیچیده را نمیفهمد و از این طریق نمیتواند بیشترین اطلاعات را به خواننده انتقال دهد. ما باید این نوع نوشتن را تمرین کنیم. مثلاً یکی از تمرینهای اصلی چخوف در داستانهای کوتاه، این بود که کوتاه و خلاصه بنویسند.
وی در ادامه در بیان اهمیت خلاصهنویسی گفت: وقتی میتوانید مفهومی را با سه کلمه بگویید، با چهار کلمه نگویید. در رسانههای اجتماعی تمرین کنید؛ طوری بنویسید که بدون گذاشتن عکس فلان خانم یا بازیگر یا بدون موجسواری سیاسی، بتوانید پسندیده شوید و لایک بگیرید.
رضایی در بخش پایانی صحبتهایش بازنویسی در داستان را بسیار مهم خواند و افزود: وقتی داستانی میخواهد در رسانهها چاپ یا منتشر شود، از خود نقدهایی اثر، متوجه ضعفهای آن میشوید. بنابراین قبل از از فرستادن اثر حتما آن را بازنویسی کنید. داستاننویسهای خوب حتی روی صفحههای منتشر شده خود هم بازنویسی و ویرایش دارند، اما داستاننویسهای عالیتر قبل از آن این کار را انجام میدهند. مثل لئو تولستوی که هفت بار جنگ و صلح را از نو نوشت.
لینک کوتاه: https://adabiatirani.ir/2RYRCn2