یک نویسنده و منتقد ادبی معتقد است: اگر عصر گذشته، عصر مرگ مولف بود، امروز عصر مرگ مخاطب فرا رسیده است. بنابراین نویسنده از مرگ مخاطب آثارش میهراسد.
به گزارش روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، عزتالله الوندی عصر امروز چهارشنبه ۲۶ آبان در پنجمین دوره منطقهای آموزش داستاننویسی «آلجلال» در مشهد به بررسی الگوی «سفر قهرمان» برای بهتر نوشتن یک داستان پرداخت و بر اهمیت جذب مخاطب گیر افتاده در دام ابزارهای ارتباطی نوین تاکید کرد.
او با بیان اینکه در عصر کنونی، گستردگی اطلاعات آنقدر زیاد شده که نویسنده هراس دارد اثرش به دست مخاطب نرسد، افزود: برای همین نویسنده به شدت درگیر یافتن مخاطب است؛ چون گستردگی اطلاعات و زیاد شدن رسانهها ما را با مشکل مخاطب مواجه کرده است. اگر به عنوان یک نویسنده حرف ارزشمندی هم داشته باشیم، این حرف لابلای پیامهای شبکههای اجتماعی گم میشود؛ بنابراین نویسنده کار بسیار دشواری دارد.
به باور وی، نویسنده امروز باید قلاب انداخته و مخاطب را به تله بیندازد. اگر یک رمان صد صفحهای بتواند در ده صفحه اول مخاطب را درگیر کند، نویسنده آن موفق شده است.
الوندی با بیان اینکه عمده آثار ادبی که تولید میشود، معمولا بر مبنای قواعد و الگوهای کلاسیک هستند، خاطرنشان کرد: مجموعه شگردهای ادبی و سبکهایی که باعث درگیر شدن مخاطب و وادار کردنش به تفکر میشد، دستخوش دگرگونی شده است. اگر در قرن گذشته «جیمز جویس» و «ویلیام فاکنر» ادبیاتی بر مبنای تفکر مخاطب مینوشتند و سبک سیال ذهن خلق شد، مخاطب امروز سبکهای پیچیده را برنمی تابد و میخواهد راحت سر اصل موضوع برود.
* تلاش برای جذب مخاطب
الوندی گفت: امروز نویسندههای مطرح جهان به دنبال همین مخاطبان در حال احتضار هستند؛ به همین دلیل از روایت خطی استفاده میکنند و ساده مینویسد تا مخاطب را گیر بیندازند.
او افزود: اگر بتوان با یک مضمون خوب، مخاطب را شکار کرد، برد با نویسنده است یا بتوان با قالب خوب مخاطب را به قلاب انداخت، باز هم برد با نویسنده است. در واقع همه تلاشها در راستای جذب مخاطب است.
این منتقد ادبی با بیان اینکه «فرآیند لذت» مبتنی بر «فرآیند کشف» است، خاطرنشان کرد: در صورتی مخاطب از یک اثر ادبی لذت میبرد که بتواند به کشف برسد. امروز اثری ارزشمند است که هم مخاطب خاص را به خودش جذب کند هم مخاطب عام را.
وی با بیان اینکه عصر گذشته عصر تفکر بود، در حالی که امروز یافتن مخاطب بسیار دشوار شده است، تاکید کرد: بنابراین وقتی یک اثری ادبی خلق میکنیم، باید آنقدر جذاب باشد که در صفحات اول، مخاطب را به دام بیندازد.
او با اشاره به وجود گنجینه ارزشمند کهن الگوهای ایرانی در فرهنگ بومی ما گفت: اسطورهها الگوهای عملی برای درک راه و رسم زندگی هستند. بشری که منطق و عقل دارد، بشری است که توانسته راه و رسم زندگی را در قرنهای گذشته بیاموزد؛ پس آثاری که از این بشر به یادگار مانده، بیاهمیت نیست.
الوندی ادامه داد: این کهنالگوها به ما کمک میکند که راحتتر بتوانیم براساس این الگوها یک داستان خوب بنویسیم. همه ما بر اساس الگوهای اسطورهای که در ذهنمان داشتیم داستانهای اسطورهای را میپذیریم. در واقع ما این الگوها را بر اساس متون کهن، قصهها و متون مذهبی داریم.
* پیروی از یک الگو برای بهتر نوشتن
به باور این نویسنده، الگوهای کلاسیک در داستاننویسی، قرنها تجربه را در پشتوانه خود دارند و یک شبه نمیتوان این الگوها را زیر سوال برد. استفاده از الگوهای کهنی که برگرفته از اسطورههاست، داستان ما را خواندنیتر میکند.
الوندی گفت: فقط با تکنیک نمیتوان داستان خوب نوشت. خلاقیت، لازمه نوشتن یک داستان خوب است و گاهی باید مختصات داستانی را برهم زد و تغییر داد. اگرچه برخی نویسندگان معتقدند که باید شروع به نوشتن کرد تا سطرهای بعدی خودشان بیایند، اما به باور من داشتن الگو و بر اساس الگو پیش رفتن به نویسنده کمک میکند تا خطاهایش در نوشتن کم شود.
وی ادامه داد: در همه داستانهایی که بر اساس اصول کلاسیک شکل گرفته یک نفر پیدا میشود که قهرمان اصلی را به ماجراجویی دعوت میکند. الگوهای ذهنی ما هم براساس اسطورهها شکل گرفته است، اسطورههایی که با گذر از دنیای امن، در موقعیتهای متفاوتی قرار میگیرند.
الوندی خاطرنشان کرد: اکثر داستانهایی که در هالیوود به عنوان فیلم ساخته میشود از الگوی «سفر قهرمان» پیروی میکند. قهرمان در موقعیت کنشمندی قرار میگیرد و سفری را آغاز میکند که در آن سفر مورد آزمون قرار میگیرد. آنچه در پیروی از این الگو اهمیت دارد، خلاقیت است تا الگو در سطح نماند. این یک الگوی ناخودآگاه است و با پیش زمینههای ذهنی که از قهرمانهای بومی و مذهبی خودمان داریم، راحتتر با داستانهای ایرانی ارتباط برقرار میکند. از سوی دیگر چون ما ایرانیها ذهنیت الگوپذیری داریم، داستانی که بر اساس الگو شکل میگیرد، برایمان قابل پذیرشتر است.
* روال منطقی در داستان، ایجاد چالش است
او با بیان اینکه الگوهای نوشتاری کمک میکند که بهتر بنویسیم، گفت: همین که داستان در مسیری قرار بگیرد که از حضور قهرمان در موقعیتهای بعدی جلوگیری کند، باعث جذابیت داستان میشود؛ چون مخاطب با قهرمان داستان همذات پنداری میکند.
به گفته این منتقد ادبی، روال منطقی داستان این است که مانع یا چالش ایجاد کنیم؛ چون روال غیرمنطقی در داستاننویسی روند یکنواخت است. روال منطقی داستان مثل زندگی است و ما در زندگی چالشهای مختلفی در زندگی داریم که آن را از یکنواختی در میآورد.
الوندی با اشاره به آخرین کتابی که در حال خواندن دارد به نام «جزء از کل» نوشته «استیو تولتس» توضیح داد: آغاز داستان بسیار جذاب است و ماجرا از زندان آغاز میشود. این کتاب در سطرهای نخست آنقدر مخاطب را جذب میکند که نمیتوان آن را نخواند. گاهی نویسنده در سطرهای اول، آنقدر خوب مخاطب را به دام میاندازد که مخاطبان نمیتواند آن کتاب را کنار بگذارند.
او در پایان یادآور شد: تمام همه مراحل الگوی «سفر قهرمان» برای داستاننویسی وابسته به خلاقیت نویسنده است که با جزییات و خلاقیتهایی که دارد بتواند داستانی جذاب و خواندنی خلق کند.
یادآور میشود، پنجمین دوره آموزش داستاننویسی «آلجلال» از صبح امروز چهارشنبه ۲۶ آبان در مشهد آغاز به کار کرده و تا ظهر روز جمعه ۲۸ آبان در مرکز آموزش فنی و حرفهای این شهر ادامه خواهد یافت.
لینک کوتاه: https://adabiatirani.ir/2P81s1X